فدریکو والورده هافبک رئال مادرید که به یکی از پدیده های فصل تبدیل دشه با سایت رئال صحبت کرد.
بچگی و علاقه به فوتبال:”خانه ما خیلی کوچک بود و خانواده من سختکوش بودند. مادرم به من یاد داد که اگر در مسیر درستی حرکت کنم می توانم به چیزی که می خواهم، برسم. همیشه خجالتی بودم. سعی می کردم با دیوار خانه مان بازی کنم و از مپدرم می خواستم که اجازه بازی کردن بدهد. خاطرات خوبی از مدرسه دارم. در پایان کلاس ها همیشه به خایبان می رفتم و با دوستانم بازی می کردم. عشقم بازی کردن در فوتبال در خیابان ها بود. حالا دوست دارم دوباره فرصتی پیدا شود تا مثل آن زمان در خیابان بازی کنم.”
اولین باشگاهش، استودیانتس:”بی نظیر بود که بتوانم لباس این تیم را به تن کنم و درون زمین به میدان بروم. در کل زمین دیوانه وار می دویدم. راستش خاطره ای که مادرم می گوید که با پوشک بچه فوتبال بازی می کردم و ناگهان پوشک درآمد را به یاد ندارم.”
لقب:” لقب پاخاریتو (گنجشک کوجک) را برایم انتخاب کردند چرا که وقتی بچه بودم درون زمین پرواز می کردم. حالا بزرگ تر شده ام و لقب “فده” را ترجیح می دهم.”
انتقال به پنیارول:”وقتی در رده نونهالان بودم ، مدرسه فوتبال پنایرول نگاهش به سمت من جلب شد. فکر می کردم که این مهمترین فرصت زندگی من است. در پنیارول در لیگ دتسه اول اروگوئه بازی کردم. اولین بازیم در 16 سالگی در کنار پابلو بنگوئچا اسطوره فوتبال اروگوئه بود. دوست دارم که در مورد این چیزها روزی یک کتاب بنویسم.”
دیگو فورلان:”ِ اسطوره تاریخی است. بی نظیر بود که توانستم با فردی نظیر او که تحسینش می کردم، بازی کنم. فوق العاده است که در 16-17سالگی به رختکن بروی و او را در ان جا ببینی. قهرمانی با پنیارول هم بی نظیر بود.”
تیم ملی:” در هر بار که دعوت شوی و در لیست قرار بگیری حس می کنی که لحظه ای بهتر از این وجود ندارد. من به جام جهانی زیر 20 سال هم رفتم و این یک جنون بود. بی نظیر بود که جایزه توپ نقره ای مسابقات را بردم. دوست دارم که رد آینده کاپیتان تیم ملی شویم. اروگوئه کشور کوچکی است اما همین که سه میلیون نفر اسمت را صدا بزنند، بی نظیر است.”
جشن با دوستان:” در نوجوانی رفتار ثابتی داشتم : تمرین می کردم، به خانه یم رفتم، فوتبال بازی می کردم، با دوستانم بودم، پلی استیشن بازی می کردیم و …”
مذاکره با بزرگان اروپا:”وقتی که گفتند چند تیم بزرگ به دنبالم هستند، انگار زمین برایم تکان می خورد. خیلی عجیب است که به تو بگویند که تیم های بزرگ اروپا و را می خواهند. خانواده ام توصیه کردند که آرام باشم و از دوران حضورم در پنیارول لذت ببرم.”
تست در آرسنال:”وقتی در پنیارول بودم، آرسنال جویای شرایط من شد و با آنها تمرین کردم. خیلی کوچک بودم. با الکسیس سانچز تمرین کردم و زیبا بود که او با توجه به این که زبانم را می فهمید، به کمکم آمد.”
انتقال به رئال مادرید:”رویای حضور در این استادیوم بی نظیر را داشتم تا افراد زیادی نام من را صدا بزنند. رویای بسیار زیبایی بود که تا چندین سال بعد ارزش آن را نمی فهمیدم. وقتی رئال به سراغم آمد روز دیوانه واری بود. در اتاقم بودند، صدایم زدند تا به اتاقی دیگر بروم و بگویند که رئال من را می خواهد. می خواستند که آرام باشم اما فکرش را بکنید، رئال مادرید… باورم نمی شد. بی نظیر بود. فوق العاده است که به تیم رویایی ات بروی. پس از ان کالافت، نماینده رئال مادرید به خاطر عملکردم به من تبریک گفت. باورم نمی شد. می دانستم که باید خانواده و دوستانم را ترک کنم. سخت بود اما نمی توانستم این فرصت را از دست بدهم.”
حضور در اسپانیا:”همه چیز خوب بود. این که یک اتاق عالی داشته باشم، به موقع غذا را سرو کنیم و … همه چیز عالی بود. وقتی والدینم آمدند فهمیدند که دوست دارم در کنارشان باشم.”
شروع در کاستیا:”در ابتدا در کاستیا کارم را شروع کردم. این تغییر بزرگی بود. وقتی به رئال می آیی باید آماده همه چیز باشی. با فورلان زیاد صحبت می کردم وبه من گفت که باید بجنگم. در کاستیا از همه چیز لذت بردم و چیزهای زیادی یاد گرفتم. دوستان خوبی دارم. پیراهنت نباید عوض شود و همیشه در زمین های خارج از خانه مشکلاتی داشتیم.”
انتقال قرضی به دپورتیوو:”ضربه سنگینی بود چرا که همیشه می خواستم در رئال باشم اما فکر کردم که این فرصتی است تا با افراد بزرگتر و باتجربه تر بازی کنم. سخت بود اما انگیزه زیادی داشتم.”
مینا بونینو، نامزدش:”در شبکه های اجتماعی با هم آشنا شدیم. علاقمند شدیم تا بیشتر همدیگر را بشناسیم. از او خواستم که به اسپانیا بیاید و چند روز با هم باشیم. بدین ترتیب برای اولین بار همدیگر را دیدیم و همه چیز شروع شد. گاهی عصبانی می شود (خندید). همیشه می خواهد بهترین عملکردم را داشته باشم. به من یاد داده که بجنگم و از شرایط هر روزم لذت ببرم.”
حضور در تیم بزرگسالان رئال:” از لیست اروگوئه خط خوردم و در کل تابستان در حالی تمرین می کردم که نمی دانستم در رئال می مانم یا به تیم دیگری می روم. به من گفتند که لوپتگی در آمریکا من را می بیند. با انگیزه زیادی تمرین کردم. جولن به من خیلی کمک کرد و به من اعتماد به نفس داد.”
سولاری:”از او خیلی چیزها یاد گرفتم. اهل امرکیای جنوبی بود و خیلی به من کمک کرد چرا که شباهت هایی داشتیم. سال مشکلیبود. بهترین خاطره ام از او اولین جامی بود که بردیم. حام جهانی باشگاه ها برای خیلی ها یکی از جامهای پرشمارشان بود اما این اولین جام من بود.”
بازگشت زیدان:”کلمه ای برای توصیفش ندارم. حتی از سلام کردنش هم چیزهایی یاد می گیری. بی نظیر است که به من باور داشته باشد.”
هم تیمی ها:”بازیکنانی هستند که توصیه های خوبی به من می دهند. کروس یک اسطوره است که هرگز تصور نمی کردم هم تیمی او باشم. آرامش و دیدگاه او نسبت به فوتبال را تحسین می کنم. هرگز استرس نمی گیرد.کاسمیرو را هم تحسین می کنم. هیمشه در مورد فوتبال صحبت می کند. شخصیتش را دوست دارم. به من یاد می دهد که یک بازیکن رئال مادرید باید چه عملکردی داشته باشد.”
سبک بازی و شخصیت:” دید و ریتم فوق العاده ای برای بازی کردن دارم. همیشه انگیزه زیادی دارم تا بازی کنم. سخت تلاش می کنم تا در دفاع و حمله شرکت کنم . درون زمین حس می کنم که کمی حرارتم بالاست!”
هدف:”رویایم پیشرفت شخصیتی است و به عنوان یک بازیکن می خواهم به جلو جرکت کنم و می خواهم بچه هایی را داشته باشم که به بازی کردنم در رئال مادرید افتخار کنند.”
بچگی و علاقه به فوتبال:”خانه ما خیلی کوچک بود و خانواده من سختکوش بودند. مادرم به من یاد داد که اگر در مسیر درستی حرکت کنم می توانم به چیزی که می خواهم، برسم. همیشه خجالتی بودم. سعی می کردم با دیوار خانه مان بازی کنم و از مپدرم می خواستم که اجازه بازی کردن بدهد. خاطرات خوبی از مدرسه دارم. در پایان کلاس ها همیشه به خایبان می رفتم و با دوستانم بازی می کردم. عشقم بازی کردن در فوتبال در خیابان ها بود. حالا دوست دارم دوباره فرصتی پیدا شود تا مثل آن زمان در خیابان بازی کنم.”
اولین باشگاهش، استودیانتس:”بی نظیر بود که بتوانم لباس این تیم را به تن کنم و درون زمین به میدان بروم. در کل زمین دیوانه وار می دویدم. راستش خاطره ای که مادرم می گوید که با پوشک بچه فوتبال بازی می کردم و ناگهان پوشک درآمد را به یاد ندارم.”
لقب:” لقب پاخاریتو (گنجشک کوجک) را برایم انتخاب کردند چرا که وقتی بچه بودم درون زمین پرواز می کردم. حالا بزرگ تر شده ام و لقب “فده” را ترجیح می دهم.”
انتقال به پنیارول:”وقتی در رده نونهالان بودم ، مدرسه فوتبال پنایرول نگاهش به سمت من جلب شد. فکر می کردم که این مهمترین فرصت زندگی من است. در پنیارول در لیگ دتسه اول اروگوئه بازی کردم. اولین بازیم در 16 سالگی در کنار پابلو بنگوئچا اسطوره فوتبال اروگوئه بود. دوست دارم که در مورد این چیزها روزی یک کتاب بنویسم.”
دیگو فورلان:”ِ اسطوره تاریخی است. بی نظیر بود که توانستم با فردی نظیر او که تحسینش می کردم، بازی کنم. فوق العاده است که در 16-17سالگی به رختکن بروی و او را در ان جا ببینی. قهرمانی با پنیارول هم بی نظیر بود.”
تیم ملی:” در هر بار که دعوت شوی و در لیست قرار بگیری حس می کنی که لحظه ای بهتر از این وجود ندارد. من به جام جهانی زیر 20 سال هم رفتم و این یک جنون بود. بی نظیر بود که جایزه توپ نقره ای مسابقات را بردم. دوست دارم که رد آینده کاپیتان تیم ملی شویم. اروگوئه کشور کوچکی است اما همین که سه میلیون نفر اسمت را صدا بزنند، بی نظیر است.”
جشن با دوستان:” در نوجوانی رفتار ثابتی داشتم : تمرین می کردم، به خانه یم رفتم، فوتبال بازی می کردم، با دوستانم بودم، پلی استیشن بازی می کردیم و …”
مذاکره با بزرگان اروپا:”وقتی که گفتند چند تیم بزرگ به دنبالم هستند، انگار زمین برایم تکان می خورد. خیلی عجیب است که به تو بگویند که تیم های بزرگ اروپا و را می خواهند. خانواده ام توصیه کردند که آرام باشم و از دوران حضورم در پنیارول لذت ببرم.”
تست در آرسنال:”وقتی در پنیارول بودم، آرسنال جویای شرایط من شد و با آنها تمرین کردم. خیلی کوچک بودم. با الکسیس سانچز تمرین کردم و زیبا بود که او با توجه به این که زبانم را می فهمید، به کمکم آمد.”
انتقال به رئال مادرید:”رویای حضور در این استادیوم بی نظیر را داشتم تا افراد زیادی نام من را صدا بزنند. رویای بسیار زیبایی بود که تا چندین سال بعد ارزش آن را نمی فهمیدم. وقتی رئال به سراغم آمد روز دیوانه واری بود. در اتاقم بودند، صدایم زدند تا به اتاقی دیگر بروم و بگویند که رئال من را می خواهد. می خواستند که آرام باشم اما فکرش را بکنید، رئال مادرید… باورم نمی شد. بی نظیر بود. فوق العاده است که به تیم رویایی ات بروی. پس از ان کالافت، نماینده رئال مادرید به خاطر عملکردم به من تبریک گفت. باورم نمی شد. می دانستم که باید خانواده و دوستانم را ترک کنم. سخت بود اما نمی توانستم این فرصت را از دست بدهم.”
حضور در اسپانیا:”همه چیز خوب بود. این که یک اتاق عالی داشته باشم، به موقع غذا را سرو کنیم و … همه چیز عالی بود. وقتی والدینم آمدند فهمیدند که دوست دارم در کنارشان باشم.”
شروع در کاستیا:”در ابتدا در کاستیا کارم را شروع کردم. این تغییر بزرگی بود. وقتی به رئال می آیی باید آماده همه چیز باشی. با فورلان زیاد صحبت می کردم وبه من گفت که باید بجنگم. در کاستیا از همه چیز لذت بردم و چیزهای زیادی یاد گرفتم. دوستان خوبی دارم. پیراهنت نباید عوض شود و همیشه در زمین های خارج از خانه مشکلاتی داشتیم.”
انتقال قرضی به دپورتیوو:”ضربه سنگینی بود چرا که همیشه می خواستم در رئال باشم اما فکر کردم که این فرصتی است تا با افراد بزرگتر و باتجربه تر بازی کنم. سخت بود اما انگیزه زیادی داشتم.”
مینا بونینو، نامزدش:”در شبکه های اجتماعی با هم آشنا شدیم. علاقمند شدیم تا بیشتر همدیگر را بشناسیم. از او خواستم که به اسپانیا بیاید و چند روز با هم باشیم. بدین ترتیب برای اولین بار همدیگر را دیدیم و همه چیز شروع شد. گاهی عصبانی می شود (خندید). همیشه می خواهد بهترین عملکردم را داشته باشم. به من یاد داده که بجنگم و از شرایط هر روزم لذت ببرم.”
حضور در تیم بزرگسالان رئال:” از لیست اروگوئه خط خوردم و در کل تابستان در حالی تمرین می کردم که نمی دانستم در رئال می مانم یا به تیم دیگری می روم. به من گفتند که لوپتگی در آمریکا من را می بیند. با انگیزه زیادی تمرین کردم. جولن به من خیلی کمک کرد و به من اعتماد به نفس داد.”
سولاری:”از او خیلی چیزها یاد گرفتم. اهل امرکیای جنوبی بود و خیلی به من کمک کرد چرا که شباهت هایی داشتیم. سال مشکلیبود. بهترین خاطره ام از او اولین جامی بود که بردیم. حام جهانی باشگاه ها برای خیلی ها یکی از جامهای پرشمارشان بود اما این اولین جام من بود.”
بازگشت زیدان:”کلمه ای برای توصیفش ندارم. حتی از سلام کردنش هم چیزهایی یاد می گیری. بی نظیر است که به من باور داشته باشد.”
هم تیمی ها:”بازیکنانی هستند که توصیه های خوبی به من می دهند. کروس یک اسطوره است که هرگز تصور نمی کردم هم تیمی او باشم. آرامش و دیدگاه او نسبت به فوتبال را تحسین می کنم. هرگز استرس نمی گیرد.کاسمیرو را هم تحسین می کنم. هیمشه در مورد فوتبال صحبت می کند. شخصیتش را دوست دارم. به من یاد می دهد که یک بازیکن رئال مادرید باید چه عملکردی داشته باشد.”
سبک بازی و شخصیت:” دید و ریتم فوق العاده ای برای بازی کردن دارم. همیشه انگیزه زیادی دارم تا بازی کنم. سخت تلاش می کنم تا در دفاع و حمله شرکت کنم . درون زمین حس می کنم که کمی حرارتم بالاست!”
هدف:”رویایم پیشرفت شخصیتی است و به عنوان یک بازیکن می خواهم به جلو جرکت کنم و می خواهم بچه هایی را داشته باشم که به بازی کردنم در رئال مادرید افتخار کنند.”
Comments
Post a Comment